یاران آخرالزمانی
یاران آخرالزمانی
سنگری از سنگرهای دفاع از اسلام ناب و انقلاب اسلامی و دست نوشته ها و خاطرات
نوشته شده در تاريخ شنبه 17 ارديبهشت 1390برچسب:, توسط جواد علی گلی |

در طول تاریخ اسلام پیوسته افراد و گروه هایی بوده اند که در فهم اسلام، گرایش به خشکی، جمود و تعصب داشته اند. اگر چه بر حسب شرایط تاریخی، اجتماعی و فرهنگی قدرت نفوذ افرادی که چنین تمایلاتی داشته اند در نوسان بوده، اما همیشه در صحنه حضور داشته اند. آیین وهابیت با الهام گیری از اندیشه های افرادی هم چون: بربهاری، ابن بطه عکبری و ابن تیمیه به وسیله ی محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم هجری در نجد -یکی از شهرهای عربستان- بنیانگذاری شد و به مدد شرایط مساعد تاریخی، طبیعی، اجتماعی و سیاسی مناسب در آن زمان توانست در فراز و نشیب زمان، موجودیت خود را هم چنان حفظ کند و پس از مدتی پیروانش قدرت را در حساس ترین مکان مقدس اسلامی به دست گرفتند و به تبلیغ و دعوت پرداختند. فرصت طلایی که برای هیچ یک از گذشتگان دارای اندیشه های شبیه عقاید او پیش نیامد. وهابیت در حال حاضر بیشتر رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته و با تشیع و انقلاب اسلامی به مقابله برخاسته است. وهابیگری با دمیدن روح نفاق و تفرقه در میان مسلمانان خدمات بسیاری به استعمار در جهت چپاول و غارت منابع مسلمین و تخریب تمدن و فرهنگ تاریخی مسلمانان انجام می دهد.

 

پیدایش وهابیت

سرزمین عربستان با داشتن قدمت تاریخی، مکانی است که حضرت ابراهیم(ع) به فرمان خداوند، جایگاه و مأمن اصلی یکتاپرستی را بنیان نهاد و از آن زمان به بعد کعبه زیارتگاه خداپرستان گردید. تا پیش از ظهور اسلام در عربستان گروه های مختلفی چون یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان و بت پرستان بیشترین ادیانی بودند که در عربستان زندگی می کردند. با بعثت پیامبر اکرم(ص) بیشتر مردم عربستان اسلام را پذیرفتند و اسلام در سراسر عربستان گسترش یافت.[1] نجد سرزمین وسیعی است واقع در عربستان[2] سرزمین مسیلمه ی کذاب[3] و موطن اصلی وهابیان است.[4] پیامبر اعظم(ص) در حدیثی خطاب به سوی نجد چنین می فرمایند: «اَلفِتنَةُ ها هُنا مِن حَیثُ یَطلَعُ قَرنُ الشَّیطانِ اَو قالَ قَرنُ الشَّمسِ؛ فتنه در این جا، از همان سویی که شاخ شیطان برمی آید(خورشید طلوع می کند) رخ خواهد داد.»[5] با توجه به تأکید پیامبر(ص) در این روایت، به ایجاد فتنه در نجد، باید دقت بیشتری را به رویدادهایی که از این شهر متوجه اسلام می شود کرد. چون اگر این فتنه تنها مربوط به زمان مسیلمه کذاب بود، پیامبر اکرم(ص) بیان می فرمودند. اما از آن جایی که پیامبر اکرم(ص) هیچ گاه حاضر نشدند در حق مردم نجد دعا بفرمایند مشخص می شود که تنها فتنه ی مسیلمه ی کذاب مورد نظر پیامبر اکرم(ص) نبوده است.[6] محمد بن عبدالوهاب در سال 1111 هجری قمری در یکی از روستاهای نجد به دنیا آمد[7] و بر اثر مطالعه ی کتاب های اخبار مدعیان نبوت چون مسیلمه ی کذاب و اسود عنسی[8] و کتاب های ابن تیمیه افکار و نظرات او در محمد بن عبدالوهاب تأثیر بسیاری گذاشته و راه و روش خود را بر مبنای افکار ابن تیمیه قرار داد[9] و استغاثه و توسل به پیامبر اکرم(ص) را انکار کرد. استادانش که آثار گمراهی را در او می دیدند مردم را از او بر حذر می داشتند و نسبت به آینده ی او بیمناک بودند.[10] او سرانجام پس از چهارسال زندگی در بصره[11]، به حریمله رفت[12] و بعد از مرگ پدرش آشکارا به انکار و مخالفت با عقاید مردم پرداخت.[13] طرح آراء محمد بن عبدالوهاب در شرایطی رخ داد که جهان اسلام از چهارسو مورد هجوم استعمارگران بود، در چنین شرایطی که مسلمانان بیش از هر زمان دیگری به اتحاد برای مقابله با استعمارگران روس و انگلیس و فرانسه و آمریکا نیاز داشتند، محمد بن عبدالوهاب مسلمانان را به دلیل شفاعت خواهی و توسل و زیارت قبور اولیاء الله متهم به شرک و کفر کرده و ریختن خون مسلمانان را واجب می دانست.[14] بعد از ورود محمد بن عبدالوهاب به درعیه و بسته شدن پیمان همکاری میان او با امیر درعیه محمد بن سعود(جد آل سعود)،[15] محمد بن عبدالوهاب به پشتیبانی قوای نظامی محمد بن سعود توانست دعوت خود را در سراسر نجد بگستراند و محمد بن سعود هم از رهگذر ترویج عقاید محمد بن عبدالوهاب و به اسم جهاد علیه کفار توانست تمام سرزمین نجد را تصرف کند.[16] سرانجام محمد بن عبدالوهاب در سال 1206هجری قمری در درعیه درگذشت[17] و پس از درگذشت محمد بن عبدالوهاب پسر بزرگ او، عبدالله جای پدر را گرفت و به عنوان رهبر وهابیان در حکومت آل سعود قرار گرفت، بعد از عبدالله فرزندان او در جای پدر قرار گرفتند و هم اکنون تعداد زیادی از نوادگان محمد بن عبدالوهاب در شهر درعیه زندگی می کنند و به بیت«آل الشیخ» معروف اند.[18]

علل پیشرفت دعوت محمد بن عبدالوهاب

چرا محمد بن عبدالوهاب با این که همان عقاید ابن تیمیه را تبلیغ می کرد، دعوت او خیلی زود منتشر شد و هم اکنون این عقاید به صورت آیین رسمی در آمده اما عقاید ابن تیمیه هیچ گاه چنین رشدی نکرد و حتی بعد از مدتی کوتاه به دست فراموشی سپرده شد؟ این سؤال چند جواب دارد که علل انتشار آراء محمد- بن عبدالوهاب را بیان می کند و مهم ترین آن ها عبارتند از: مردم نجد به دلیل قرار گرفتن در منطقه ی صعب العبور نجد که توسط بیابان های اطراف محاصره شده بود، امکان ارتباط با خارج برای آنان بسیار دشوار بود،[19] بنابراین علماء و دانشمندان به این منطقه کمتر رفت و آمد می کردند و بالطبع مردم از سطح علمی و فرهنگی پایینی برخوردار بودند و هیچ گاه شاهد مناظرات و مناقشات مذهبی نبودند. این در حالی است که مردم دمشق در زمان ابن تیمیه بارها شاهد مناقشات مذهبی بودند و به دلیل این که دمشق در آن زمان، یکی از مراکز علمی بزرگ جهان بود علماء و دانشمندان بسیاری به آن جا رفت و آمد می کردند و مردم دمشق همانند مردم نجد که دور از علم بودند خالی الذهن از مناقشات مذهبی نبودند.[20] از دیگر علل پیشرفت دعوت محمد بن عبدالوهاب می توان به اتحاد او با امیر درعیه(محمد بن سعود) اشاره کرد، پس از اتحاد محمد با امیر درعیه، او با پشتیبانی قوای قهریه و پشتوانه ی مالی آل سعود و توسل به زور توانست وهابیت را در سراسر نجد گسترش دهد.[21] البته علاوه برنقش آل سعود در انتشار وهابیت نباید از نقش استعمار در انتشار و پیشبرد وهابیت در عربستان غافل شد،[22] زیرا جرقه ی اصلی تشکیل فرقه ی وهابیت توسط مستر همفر جاسوس انگلیسی در محمد بن عبدالوهاب به وجود آمد[23] و پس از آن نیز پیوسته تا کنون استعمارگران پشتیبان امرای وهابی عربستان هستند.[24]

ریشه یابی عقاید(محمد بن عبدالوهاب) وهابیها

از جمله عناوین و القابی که وهابیان برای خود انتخاب کرده و بر آن مفتخرند، عنوان «سلفیه» است و پیوسته سعی دارند نام خود را به سلفیه تغییر دهند.[25] وهابیان می گویند: «بهترین عصر، عصر سلف صالح است، عصری که به پیامبر اکرم(ص) و نزول وحی نزدیک تر است چون مسلمانان صدر اسلام سنت پیامبر اکرم(ص) و قرآن کریم را بهتر درک می کردند، لذا فهم آنان برای ما حجت است.»[26] به این دلیل وهابیان سعی می کنند خود را منتسب به سلفیه کنند تا مردم تصور نکنند افکار و اندیشه های آنان تنها از محمد بن عبدالوهاب و ابتکار او سرچشمه گرفته است.[27]
محمد بن عبدالوهاب در قرن دوازدهم هجری قمری، مذهب وهابیت را که ادعا می کرد همان عقاید سلف صالح است را بنیانگذاری کرد و با احیای روح خشونت و تعصب راه حقیقت یابی را بست.[28] طرفداران سلفیه در عصر حاضر هر آن چه را که به نحوی آنان را به تکنولوژی و عصر حاضر متصل کند بر خود تحریم کرده اند.[29] حسن بن علی بن خلف ابومحمد بربهاری، از علماء حنبلیان بغداد در سال 233 هجری قمری در بغداد متولد شد.[30] او یکی از طرفداران سرسخت آراء احمد بن حنبل و پشتیبان آراء و عقاید سلف بود،[31] از جمله عقاید او می توان به: اعتقاد به رؤیت خداوند در قیامت با چشم، نسبت کفر به شیعیان، منع شیعیان از زیارت قبور امامان معصوم(ع) [32] و نوحه خوانی و مرثیه خوانی بر امام حسین(ع) را منع می کرد و دستور می داد تا نوحه گران را به قتل برسانند.[33] او معتقد بود که پیامبر اکرم(ص) در آخرت از گناهکاران شفاعت می کند نه در دنیا.[34] از ابن بطه عکبری به عنوان ادامه دهنده ی افکار بربهاری یاد شده است.[35] او نیز یکی از مخالفان سرسخت شیعیان و از طرفداران روش سلفیه بود، او تفکر و آراء احمد بن حنبل را بسیار متعصبانه مطرح می کرد و در دفاع از ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه بسیاری می کوشید و شیعیان را تکفیر کرده و خون شان را حلال می دانست.[36] وی سفر به قصد زیارت پیامبر اکرم(ص) را حرام می دانست و طلب شفاعت از پیامبر اکرم(ص) را انکار می کرد.[37] یکی دیگر از اشخاصی که محمد بن عبدالوهاب عقایدش را از او گرفت احمد بن عبدالحلیم معروف به ابن تیمیه بود که در قرن 7 و 8 هجری قمری می زیست.[38] ابن تیمیه نیز همانند بربهاری و ابن بطه با مخالفانش به ویژه شیعیان با سلاح اتهام برخورد می کرد.[39] او متکلمان را اهل بدعت می دانست و معتقد بود که در فهم آیات و احادیث باید از سلفیه پیروی کرد، او طلب شفاعت و استغاثه را از ارواح اولیاء الله و زیارت قبور اولیاء الله حرام می دانست.[40] محمد بن عبدالوهاب عقاید خود را به طور عمده از ابن تیمیه گرفت که ابن تیمیه نیز عقایدش ریشه در عقاید سلفیه و بربهاری و ابن بطه عکبری داشت. محمد بن عبدالوهاب چیزی به عقاید ابن تیمیه نیفزود، اما نسبت به ابن تیمیه از شدت عمل بیشتری برخوردار بود و نظرات ابن تیمیه را که در زمان خودش، در حدّ یک نظریه باقی مانده بود به مرحله ی عمل درآورد و در این حیطه بود که دچار افراط گرایی های شدیدی شد.[41] وهابیان نوشیدن قهوه[42] گذاشتن پرده بر روی قبر پیامبر اکرم(ص) و... را بدعت و حرام دانسته و مرتکبین به این اعمال را مشرک و مستحق توبیخ می دانند.[43] وهابیان امور جدیدی که در صدر اسلام وجود نداشته چون تلفن، تلویزیون، رادیو و... را بدعت و حرام می دانند.[44] به راستی در پس پرده ی این کارها جز عقب نگه داشتن مسلمانان از رسیدن به ابتکارات و دستیابی به علوم جدید چیز دیگری می تواند باشد و آیا اسلام واقعی که وهابیان ادعا می کنند تنها آن ها، آن را دریافته اند، همین است که نسبت به علوم جدید سکوت کند و حکم به حرمت اموری دهد که منجر به شرک و کفر نمی شود!؟

 

عقاید وهابی ها

وهابیان مسلمانان را به بهانه های واهی تکفیر کرده و ریختن خون آنان را واجب می دانند و در مقابل با دشمنان اسلام از در سازش و مدارا وارد می شوند.[45] از دیدگاه وهابیان توحید بر دو نوع است: توحید الوهیت و توحید ربوبیت و تمام فرق اسلامی نسبت به توحید الوهیت جاهل هستند چون توحید الوهیت عبارت است از: پرستیدن خداوند به تنهایی[46] در حالی که فرقه های اسلامی با توسل و استغاثه به غیر خدا و شفیع قرار دادن یکی از اولیاء و انبیاء، غیر خدا را در جای خداوند قرار داده و پرستش می کنند و این موجب شرک و کفر است.[47] وهابیان خداوند سبحان را به خلق تشبیه کرده و او را دارای اعضاء و جوارح می دانند و برای اثبات ادعای خود آیاتی از قرآن کریم را که دلالت بر صفات خبریه خداوند دارد، تأویل نکرده و بنابر ظاهر آیات به رأی خود آن را تفسیر می کنند.[48] از دیگر عقاید محمد بن عبدالوهاب می توان به تأکیدی که او بر عدم گرامی داشتن پیامبر اکرم(ص) داشت اشاره کرد.[49] محمد بن عبدالوهاب با انتشار عقایدش توانست طرفدارانی را جذب کند که در راه انتشار افکار و عقایدش به او کمک کردند.[50] اما او مخالفان بسیاری نیز داشت که پدر و برادرش سلیمان جزء اولین کسانی بودند که با عقاید او مخالفت کردند و حتی برادرش سلیمان نیز در ردّ عقاید محمد بن عبدالوهاب، کتاب الصواعق الالهیه فی الرد علی الوهابیه را نوشت.[51] علاوه بر پدر و برادر محمد بن عبدالوهاب، بسیاری از علمای اهل سنت نیز در ردّ افکار و عقاید محمد بن عبدالوهاب کتاب هایی نگاشته اند و شیعیان نیز در ردّ افکار محمد بن عبدالوهاب کتاب هایی نوشته اند چون کتاب منهج الرشاد لمن اراد السداد شیخ جعفر کاشف الغطاء[52](متوفی به سال 1228ﻫ .ق) و…


 

پی نوشت ها:
[1] - رقیه سادات عظیمی، عربستان سعودی، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ دوم، 1375ﻫ .ش، ص 15.
[2] - رک: شهاب الدین ابی عبدالله یاقوت بن عبدالله الحموی، معجم البلدان، ج5، ص 262.
[3] - رک: ابی الحسن علی بن ابی الکرم معروف به ابن اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، تحقیق: عبدالله القاضی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1407 ﻫ .ق، ج2، ص 201.
[4] - رک: خیر الدین زرکلی، الاعلام، بیروت، دار العلم للملایین، 1989میلادی، چاپ هشتم، ج6، ص 257.
[5] - ابی عبدالله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن بردزیه البخاری الجعفی، صحیح البخاری، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، 1378 ﻫ.ق، باب فتن، ج9، صص 67 و 68.
[6] - رک: سید محسن امین عاملی، کشف الارتیاب، بی جا، بی نا، چاپ پنجم، بی تا، ص 88.
[7] - رک: خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج6، ص 257.
[8] - رک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص 201.
[9] - رک: محمد هادی امینی، تاریخ مکه، ترجمه محسن آخوندی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1372 ﻫ .ش، صص 197 و198.
[10] - رک: سید محسن امین عاملی، وهابیها، ترجمه سید ابراهیم سید علوی، تهران، امیرکبیر، 1365 ﻫ .ش، ص 3.
[11] - رک: جعفر سبحانی، وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، 1380 ﻫ .ش، ص 36.
[12] - رک: محمد شکری آلوسی، تاریخ نجد، تحقیق: محمد بهجت الاثری، قاهره، مکتبه مدبولی، بی تا، ص 107.
[13] - رک: سید محسن امین عاملی، وهابیها، ترجمه سید ابراهیم سید علوی، صص 6 و 7.
[14] - رک: جعفر سبحانی، وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، ص 35.
[15] - رک: حسین بن غنام، تاریخ نجد، محقق: ناصر الدین اسد، بیروت-قاهره، دار الشروق، 1415 ﻫ .ق، چاپ چهارم، ص 81.
[16] - رک: محمود شکری آلوسی، تاریخ نجد، ص 110.
[17] - رک: عبدالله بن عبدالرحمن بن صالح آل بسام، علماء نجد خلال ثمانیه قرون، ریاض، دار العاصمه، 1398 ﻫ .ق، ج1، ص 20.
[18] - رک: سید احمد زینی دحلان، خلاصه الکلام فی بیان امراء البلد الحرام، مصر، بالطبعه الخیریه، 1305 ﻫ .ق، ص 229.
[19] - رک: زهرا مسجد جامعی، نظری بر تاریخ وهابیت، صص 34 و 35.
[20] - رک: علی اصغر فقیهی، وهابیان، صص 130 و131.
[21] - رک: محمود شکری آلوسی، تاریخ نجد، صصص 119 و 113 و 110.
[22] - رک: مستر همفر، خاطرات مستر همفر جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی، مترجم: علی کاظمی، مقدمه و تعلیق: شیخ حسین لنکرانی، ص 38.
[23] - رک: عزت الله دهقان، پیدایش وهابیه و عقاید وهابیان، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1367 ﻫ .ش، صص 7 و 43.
[24] - زهرا مسجد جامعی، نظری بر تاریخ وهابیت، ص 113.
[25] - رک: علی اصغر فقیهی، شیعه شناسی، تهران، نشر مشعر، چاپ دوم، 1384 ﻫ .ش، ج2، ص 507.
[26] - همان، ص 507.
[27] - رک: جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، قم، لجنه اداره الحوزه العلمیه، چاپ سوم، 1413 ﻫ .ق، ج1، ص 328.
[28] - رک: زهرا مسجد جامعی، نظری بر تاریخ وهابیت، تهران، صریر دانش، 1380 ﻫ .ش، ص 13.
[29] - رک: جعفر سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ص 330.
[30] - رک: خیرالدین زرکلی، الاعلام، ج2، ص 201.
[31] - رک: محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، با مقدمه: کاظم مدیر شانه چی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1372 ﻫ .ش، چاپ دوم، ص 457.
[32] - رک: عباس نجفی فیروزجانی، بنیاد فکری القاعده و وهابیت، مجله راهبرد، شماره 27، بهار 1382 ﻫ .ش، ص 234.
[33] - رک: ابی الحسین محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله، بیروت، انتشارات دار المعرفه، بی تا، ج2، صص 19 و 18.
[34] - رک: ابن اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ج8، ص 378.
[35] - رک: غلامعلی حداد عادل و دیگران، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایره المعارف اسلامی، 1376 ﻫ .ش، ج3، ص 1.
[36] - رک: ابی الحسین محمد بن ابی یعلی، همان، ص 20.
[37] - رک: غلامعلی حداد عادل و دیگران، همان، صص 3 و2.
[38] - رک: کاظم موسوی بجنوردی، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1368 ﻫ .ش، ج3، صص 127 و 126.
[39] - رک: ابن تیمیه، منهاج السنه النبویه، قاهره، مطبعه المدنی، 1382 ﻫ .ق، صص 37 و 36.
[40] - رک: حافظ وهبه، جزیره العرب فی قرن العشرین، قاهره، لجنه التألیف و الترجمه و النشر، چاپ سوم،1375ﻫ.ق، صص302و305.
[41] - رک: عباس نجفی فیروزجانی، بنیاد فکری القاعده و وهابیت، ص 237.
[42] - رک: سید احمد زینی دحلان، خلاصه الکلام فی بیان امراء البلد الحرام، ص 193.
[43] - رک: محمد بن عبدالوهاب، کشف الشبهات، تعلیق و ترجمه: علی احمد الصالحی، ریاض، مؤسسه النور لطباعه و التجلید، ص 20.
[44] - رک: محمد ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه، قاهره، دار الفکر العربی، بی تا، صص 212 و213.
 [45] – رک: ابوالعلی تقوی، الفرقه الوهابیه فی خدمه من هو، بیروت- لندن، الارشاد لطباعه و لنشر، بی تا، ص 24.
[46] – رک: عبدالرحمن بن حسن آل الشیخ، فتح المجید(شرح کتاب التوحید)، تحقیق محمد حامد الفقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هشتم، 1412 ﻫ .ق، صص 24 و 110.
[47] – رک: همان، ص 110.
[48] – رک: سید محسن امین عاملی، وهابیها، ترجمه سید ابراهیم سید علوی، صص 148 و 149.
[49] – رک: ابوالعلی تقوی، الفرقه الوهابیه فی خدمه من هو، ص 24.
[50] – رک: عبدالله بن عبدالرحمن بن صالح آل بسام، علماء نجد خلال ثمانیه قرون، ج1، صص 146 و 147.
[51] – رک: علی اصغر فقیهی، وهابیان، تهران، صبا، چاپ سوم، 1366 ﻫ .ش، ص 194.
[52] – سید جعفر کاشف الغطاء، منهج الرشاد لمن اراد السداد، تحقیق: سید مهدی رجائی، قم، امیر، المجمع العالمی لأهل البیت(ع)، 1414 ﻫ .ق، ص 7.

 

سایت رهبران شیعه : بخش وهابیت


 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.